«اپرای شمارهی 01» توسط اجراگرانی ناشنوا محقق میشود. آنها یک به یک وارد محوطهی کارگاه دکور شده و با یکدیگر و یا با خود به زبان اشاره صحبت میکنند، آن هم در حالیکه مخاطبها هدفونهایی بر گوش دارند. با گذشت دقایقی کوتاه مخاطب متوجه میشود آنچه که از هدفون میشنود همان اصواتی است که در کارگاه دکور با راه رفتن اجراگران (بعلاوهی سر و صدای بیرون) تولید میشود. با افزایش اجراگران همان صداهای خفیف که حتی میشد در ابتدا صاحبانشان را تشخیص داد، افزایش مییابند و در ادامه نیز موسیقی به این اصوات اضافه میشود. موسیقیای که همان لحظه در آن مکان توسط نوازندهی کیبورد خلق میشود. اما این موسیقی فقط برای مخاطبی که هدفون بر گوش دارند پخش شده و در کارگاه دکور طنین آن شنیده نمیشود. ترکیب این اصوات «اپرای شمارهی 01» را میسازد. اپرایی که مخاطبان آن را میشنود و اجراگرانش خیر. این نقطه دقیقاً همان نقطهی تامل برانگیز «اپرای شمارهی 01» است.
مخاطبان در ابتدا به واسطهی هدفون و در ادامه با کمک موسیقی به حال و هوای اجراگران نزدیک میشوند. هدفون به عنوان یک میانجی صداهایی را برای مخاطب پررنگ میکند که در یک وضعیت طبیعی میتوانست غیرقابل توجه باشد. برای مثال صدای گام برداشتنهای اجراگران، غلت زدنهایشان روی زمین و در نهایت اصواتی نامفهوم که از دهانشان خارج میشود. مخاطب با شنیدن این صداها به جهان آنها نزدیک شده و در ادامه با کمک موسیقی میتواند عواطف اجراگران را درک کند. گویی تنها راه درک یک فقدان، به کار گرفتن آن است. مخاطب اگر کمی بازیگوش باشد ممکن است برای لحظاتی هدفون را کنار بگذارد و فقط به اجراگران چشم بدوزد. در همین لحظهی بازیگوشانه است که اثر جادو میکند، البته شاید بدون اینکه خالقش متوجه و خواهانش باشد. با برداشتن هدفون و سلب موسیقی از خود، مخاطب حقیقتاً اپرایی را میشنود که بدون میانجیی هدفون در حال اجراست. این بار موسیقی نه از طریق اصوات بلکه از طریق بدن اجراگران شنیده میشود. این مسیری که مخاطب با پیشنهاد طراحان اثر و در ادامه بازیگوشی خودش طی میکند، باعث میشود موارد دیگر که به نحوی در اثر پیشبرنده نیستند را کنار بگذارند. برای مثال طراح از چیدمانی قرینه پرهیز کرده، اما این پرهیز به قدری پررنگ است که مخاطب دائم متوجه آن میشود. از طرفی گویی طراح از جایی به بعد نمیداند اثرش را در کدام نقطه به پایان برساند. این بلاتکلیفی در نقطهگذاری مخاطب را نیز سردرگم میکند و نمیتواند به همراهیاش با اثر در یک سوم پایانی با همان کیفیت پیشین ادامه دهد. هر چند پیوستن دو اجراگر به گروه که ناشنوا نیستند رنگ و سطحی دیگر را به فضا اضافه میکند، اما همچنان نمیتواند پایان اجرا را همچون ابتدا و میانهاش پرکشش و جادویی پیش ببرد. با این حال «اپرای شمارهی 01» حقیقتاً در کارگاه دکور که بهترین انتخاب برای اجرای این اپرا بود، برای مخاطبانش شنیدنی نواخته میشود.
مرور اجرای «اپرای شمارهی ۰۱ # تهران» کارگردان: مرتضی زارعی
صداهایی که نمیشنویم نویسنده: مهین بهزادی مهرداد

رای منتقد: 0
ارسال دیدگاه
خوراک آراساس دیدگاههای این صفحه خوراک آراساس تمامی دیدگاهها