مردی برای استخوانهای اسکلت معشوقهاش تئاتر بازی میکند.
«ابر شلوارپوش» مونولوگی تقریبا یک ساعته است که در اتاقی با تلویزیون کوچک، دو میز و یک نقاشی دیواری که تماشاگران تئاتری را تصویر کرده میگذرد. در میان آدمهای تصویر شده چخوف، بکت، شکسپیر و دیگران به چشم میخورند. اسکلت کاملی هم از بدن یک انسان روی صندلی چرخدار دیده میشود که معشوقهی مرد بوده و مدتی از مرگش گذشته است.
مرد از نظر روانی مرحلهای را پشت سر میگذارد که هنوز مرگ «نینا» را نپذیرفته و توانایی کنار آمدن با فقدان و نبود او را ندارد. مرحلهای از سوگواری که انکار و نفی مرگ، او را دچار مالیخولیا کرده است. تمام فعالیتهای مرد برای این است که فقدان معشوقهاش را به حضوری غایب تبدیل کند؛ از تمیز کردن استخوانهایش تا درست کردن غذا و لاک زدن ناخنهایی که ندارد. مهمتر از همه امّا بازی کردن صحنههایی از چند نمایشنامه است. امر غایب «ابر شلوارپوش» جنبهای متافیزیکی به خودش میگیرد. در اجرا غیاب معشوقه نه به صورت فیزیکی که اسکلتی تمام از بدن او حضور دارد، بلکه روح و جانی در شمایل او دیده نمیشود؛ غیاب امری الهیاتی. شیوهی اجرا و بازی هم تماشاگر را در تعارض قرار نمیدهد که مرگ و فقدان «نینا» را باور نکند تا این معنا و مفهوم به تعویق بیافتد. به عبارت دیگر دالی که در غبیت مدلول مدام به دال دیگری تبدیل شود و حضور معنا را به تأخیر بیاندازد نه در فقدان متافیزیکی معشوقه به چشم میآید نه استخوان فاقد پوست و گوشتاش. امر غایب اجرا مدام با حضور بیجای عناصری که اجرا قصد دارند معنا را با آنها انتقال دهند دچار خدشه و لکنت میشود. تا جایی که دیگر امر غایبی روی صحنه حضور ندارد. چیزی که در سطح متن قابل درک است کولاژی از تکه ـ نمایشنامههایی از چخوف و دیگران است که با جریان سیال ذهن نویسنده دچار گسست میشوند. ارجاعاتی که هیچ بار معنایی و اجرایی بخصوصی ندارند و در هیچ نقطهای با ایدهی حاضر غایب اجرا تلاقی پیدا نمیکنند. زمانی که بخشی از دیالوگهای فیلم «مرد پرندهای» عینا تکرار میشود دیگر آن را نمیتوان ارجاع نامید.
«ابر شلوارپوش» با انتخاب چنین نامی انتظار اجرایی سوررئال را در ذهن مخاطب ایجاد میکند. امّا در فقدان عناصر و لحظاتی که گریزی از جهان روزمره داشته باشند، به ناچار باید به پریشانگویی سانتیمانتال دربارهی مرگ و فقدان معشوقه و تئاتر بنشیند. نبود تعویق معنا و تودرتویی دالهای متعدد و ابهام معنایی با توجه به تلاش برای احضار امر غایب در سطح اجرایی کردن ایدهای جذاب، «ابر شلوارپوش» را با شکست مواجه کرده است. بیهیچ اتصالی میان ایدهی اصلی با نمایشنامههای انتخاب شده و پریشانگویی شاعرانه، اجرا در سطح همان ایدهی جذاب باقی میماند.
مرور اجرای «ابر شلوارپوش»؛ کارگردان: علیرضا اخوان
فقدان امر غایب نویسنده: حسین نیرومند

رای منتقد: 1
ارسال دیدگاه
خوراک آراساس دیدگاههای این صفحه خوراک آراساس تمامی دیدگاهها