دو مرد جوان تحت فشارهای رایج زندگی تصمیم به خودکشی گرفتهاند. با خوردن تعدادی قرص تصمیم خود را عملی میکنند، غافل از اینکه دوز قرصهای مصرفیشان پایین بوده است. در آخرین ساعات زندگانی از ظن خودشان، به مهملگویی میافتند تا اینکه پس از تماس با اورژانس برای اعلام انصراف از خودکشی متوجه میشوند قرصها کافی نبودهاند.
در بیشتر زمان نمایش، دو مرد در دو سمت چپ و راست روبروی تماشاگران از یک سو نشستهاند و خط سفید پهنی، مرز بین آن دو شده است. دکور و بهطور کلی تزئینات دیگری در صحنه وجود ندارد. فقط نور است که گاهی با کم و زیاد شدن، تغییری در محدودهی سایهروشنهای صحنه ایجاد میکند و این کنترل در حد توجه به فرم باقی میماند. عموماً حضور دو شخصِ تقریباً ساکن در صحنه و مسیر بیانتهایی که هست یا ساخته میشود، ذهن را به سمت الگوی مرجع این دست نمایشها یعنی در انتظار گودو سوق میدهد. این اجرا هم مستثنا نیست و ظاهر و باطنش قرابت زیادی با الگوی یاد شده دارد. از ابتدا تا انتهای نمایش هرکدام از شخصیتها با ابزاری مشغول بازی هستند. یکی جعبههای شیرینی را منگنه میکند، دیگری با بطری آب خود را سرگرم میکند و دست آخر به نتیجهای از اعمال خود نمیرسند. در واپسین لحظات زندگی هرکدام شروع به فاش کردن رازهای زندگی خود یا دیگری میکند و در مبتذلترین حالت ممکن به حرفهای خالهزنکی راجع به روابط خود با جنس مخالف میپردازند. ماجرای خودکشی هم که به سرانجامی خندهدار میانجامد و خوردن قرصهای ترامادول تنها خارش برایشان میآورد. تمام اینها در همین حدی که هستند به معنای واقعی کلمه تداعیگر واژهی «عبث» در ذهن مخاطباند. بهقدری پوچ و زهوار در رفته که خندهی ناشی از آن هم بر لبها میماسد. اینها نشان میدهد که نمایش در ساختن فرم اَبزورد موفق عمل کرده است. زمان و مکان و شخصیتی را به مراتب دونتر از تماشاگران حاضر در سالن خلق کرده است و این عدم تناسب فاصلهای را ایجاد میکند که از ویژگیهای نمایش اَبزورد است. تماشاگر به خودیِ خود نمیتواند در موقعیت عبث نمایش جایگاهی داشته باشد و در بهترین حالت بهعنوان نظارهگر میتواند به عبث بودگی پیشرویش پوزخند بزند و مابهازای شخصی برای آن بیابد. این فاصله موجب میشود تا جهان نمایش با منطق بیمنطقی توجیه شود و همین است که عبث مینماید. اما فاصله در وهلهی بعدی برای بازیگر با صحنهاش است. در بدون نسخه کاراکترها بخشی از تار و پود صحنه شدهاند و این باعث میشود تا مهمترین شناسهی نمایش یعنی اجراگر به نقطهی ضعف آن بدل شود و به واسطهی عجین شدن با موقعیت عبث جهان نمایش به مهملگویی بیافتد و تسلسل تکهپرانیهای کلامی اجرا را به استندآپ کمدی بدل کند.
مرور اجرای «بدون نسخه»؛ کارگردان: امیرحسین کنزق
مبادلهی لاهوت و ناسوت

رای منتقد: 2
ارسال دیدگاه
خوراک آراساس دیدگاههای این صفحه خوراک آراساس تمامی دیدگاهها