نمایش «در وقت مقرر» با بهکارگیریِ عناصری از تئاتر مستند به بازخوانی فاجعه هیلزبورو میپردازد. حادثهای که بر اثر تجمع انسانی در مسابقهی فوتبال بین دو تیم لیورپول و ناتینگهام فارست در ۱۵ آوریل ۱۹۸۹ رخ داد و منجر به مرگ ۹۶ تماشاگرِ حاضر در استادیوم هیلزبورو شد. اجرای محمدرضا کبگانی واکاوی مجدد این حادثه را در ارتباط و رفتوآمد با دو حادثهی تاریخی-سیاسی مهم قرن بیستم انجام میدهد: درگذشت آیتالله خمینی و سرکوب اعتراضات در میدان تیانآنمن چین.
اجرا با خلق شخصیت عکاسی به نام کارل ایوانز که عکسهایی از روز حادثه در دوربین خود دارد، بین داستان تقابل او با دولت بریتانیا و بخش مستند نمایش – روایت اسناد و تصاویری از روز حادثه - رفت و آمد میکند. این به معنای تلفیق دو رویکرد متفاوت به تاریخ است: درهمآمیختگی بخش داستانی اجرا که روایتی «بازنمودی از تاریخ» ارائه میدهد با بخش مستند که در جستجوی آن است تا «تقابل مخاطب با تاریخ» را ایجاد کند. تقارن و تقابل زندگینامه کارل ایوانز با فاجعه هیلزبورو [تاریخ]، تماشاگر را به سوی پرسشگری از تاریخ و انتخابهای شخصیتها سوق دهد و او را آگاه کند که که زندگی اکنونش تحت تأثیر این تاریخ قرار دارد و انتخابهایی دیگری میتوانستند گذشته را تغییر دهند و با تغییر آن، آیندههای دیگری را ممکن کنند. بنابراین هدف از چنین اجرایی این نیست که ما را «به تاریخ نزدیک کند» بلکه هدف «روبرو شدن با تاریخ» و مسئول ساختن مخاطب نسبت به آن هست.
در سطحی کلانتر، اجرا با اشاره بر تقارن زمانی فاجعه هیلزبورو با دو حادثهی تاریخی مهم دیگر در ایران و چین، شرح می دهد که چگونه دولتها در راستای منافع خودشان، رسانهها را به شیوهای کنترل میکنند که از توجه جهانی به برخی خبرها و ماجراها برای سانسور کردن برخی وقایع دیگر و بهنوعی مدیریت اذهان عموم استفاده میکنند. قدرت منوط به کنترل اسناد است زیرا استفاده از منابع پیش از هر چیز، بهرهبرداری از قدرت است (چه کسی تصمیم میگیرد، چه چیزی قابل آرشیو است؟) و یکی از مهمترین عناصر مورد ستیز که توان بحرانیسازیِ تاریخ در نمایش «در وقت مقرر» را دارد، فیلمهای عکسهایی است که قهرمان نمایش گرفته است، یعنی همان منابع.
دو بازیگر به تناوب نقش کارل ایوانز و نمایندگان دولت را ایفا میکنند. این تغییر نقشها مازاد مشخصی در اجرا ایجاد نمیکند، بهویژه که بازیها نیز در یک سطح نیستند. در سوی دیگر اجرا کوشیده است با احضار خود دولت در کالبد شخصیتی که بر روی صحنه گام برمیدارد و بر روی دیالوگهای شخصیتها خط میکشد و آنها را سانسور میکند، اشارهای بر این داشته باشد که سانسور گریبان خود این اجرا نیز گرفته است. ایدهای که پرداخت مؤکدترش در اجرا یا وجود نوعی لکنت در روایت نمایش میتوانست وجهی تعیینکنندهتر بدان ببخشد.
مرور اجرای «در وقت مقرر»؛ کارگردان: محمدرضا کبگانی
تنظیم حافظهی غیر قانونگذار نویسنده: میثاق نعمت گرگانی

رای منتقد: 0
ارسال دیدگاه
خوراک آراساس دیدگاههای این صفحه خوراک آراساس تمامی دیدگاهها