خانوادهای غریبه به تازگی وارد شهر شدهاند. رفتار و اعمالشان برای مردم مشکوک است. آنها سعی میکنند از طریق نشانههای رفتاری غریبهها، زندگیشان را کندوکاو کنند. سرنخها امّا به جای نمیرسند. در نهایت متوجه میشوند مرتکب قضاوتهای اشتباه شدهاند و حقیقت آن چیزی نیست که تصورش را داشتهاند.
تمام شخصیتها نام ایتالیایی دارند. وقایع هم طبیعتاً در یکی از شهرهای ایتالیا ـ کدام شهر!؟ـ میگذرد. متن از لوئیجی پیراندلو است و ایتالیاییمآب بودن آن نکتهی عجیبی بهنظر نمیرسد. در عین حال مسأله در همین نقطه به وجود میآید: چرا نیازی به دراماتورژی نبوده است؟
صحنهی ابتدایی خانهی معاون شهردار است؛ یک مهمانی مخصوص طبقات و ردههای بالای سیاسی و اجتماعی شهر. وسایل موجود روی صحنه چیزی از طبقه به ما نمیگوید (آن هم وقتی صحنه همانی باشد که در نمایش قبلی این سالن استفاده شده است). لباسها تا حدی تکلیفشان مشخص است، اما نامِ ایتالیایی داشتن، آدم را ایتالیایی نمیکند. «حق با شماست» موعظهگرانه میخواهد به ما بگوید: قضاوت نکنید! فرم نمایش امّا چه میگوید؟ نمایش روی دیالوگهای متن ترجمهشدهی پیراندلو میچرخد. عناصری که قرار است متن را روی صحنه احضار کنند تا به واسطهی آنها بتوانیم خوانش کارگردان/ دراماتورژ را درک کنیم، غائب هستند. چیدن شانزده بازیگر، رفتوآمد نور، تغییر جزئیات صحنه، میزانسن، چگونگی روایت نمایشنامه، هیچکدام نمیتوانند مخاطب را در موضعی قرار دهند که همراه آدمهای نمایش، غریبهها را قضاوت کنیم. چون موضع نمایش به خودیخود نه تنها خنثا، بلکه نامشخص است. پیچِش، حذف، شخصیت یا داستانی فرعی در روایت وجود ندارد تا از طریق آن بتوانیم از مسیر قضاوت یکسویهی آدمها دور شویم و نگاه مخالفی در برابر آن داشته باشیم. همهی شخصیتها یک چیز میگویند ولی به نتیجهای نمیرسند. عکس آن ولی تکلیف نمایش با دو چیز مشخص است: زنان و مردم عادی.
تصمیمات مهم، چیدن استراتژی برای مواجهه با غریبهها و همهی کارهای بهظاهر مهم روی دوش مردان نمایش است: شهردار، معاونش و دوست نزدیک او، بازرس و یک فرد فیلسوفمآب. زنان در اتاق مُجاور ماسک روی صورت میگذارند، لباسهایشان را به رُخ هم میکشند، یا منتظر مردی هستند که از آنها خواستگاری کند. مردم عادی که غریبهها جزئی از آنها محسوب میشوند در این بازیِ قضاوتِ طبقهی بالادستی نقش مهرههایی برای سرگرم شدن را دارند. بدون اجازهی آنها نمیتوانند حضور داشته باشند یا حرفی بزنند. هر دو طیف منفعلاند و همراه با عناصر تئاتری اگرچه حاضرند، امّا حضورشان در راستای نفی آنها است. زنان و مردم با حضورشان دست به نفی خود در ساختار اجتماعی میزنند. نمایش هم نه تنها سعی نمیکند مانع این نفی شود که غلظت آن را بیشتر میکند.
به سؤال ابتدایی دربارهی دراماتورژی برگردیم. بدون خوانشی شخصی از متن ـ در شیوهی اجرایی و روایی ـ تنها چیزی که باقی میماند بدنهای متحرکی است که دیالوگ میگویند. «حق با شماست» قضاوت را شماتت میکند اما غیاب فرم تئاتریاش آن را به نمایشی تلویزیونی تبدیل کرده است که نه تنها خط ربطی به تئاتر ـ با استاندارهای اولیهاش برای ساخت یک اجراـ ندارد، بلکه با جهان خارج از خود نیز نمیتواند حتا رابطهی غیرمستقیم برقرار کند.
مرور اجرای «حق با شماست»؛ کارگردان: مهران ایرانی
در غیاب مردم، زنان، تئاتر و چیزهای دیگر نویسنده: حسین نیرومند

رای منتقد: 0.5
ارسال دیدگاه
دیدگاهها
Robertdut 17 ماه پیش ( ساعت 2 : 45)
Be part of our 5-day interactive training seminar to be held at The Capital 20 West Hotel Sandton, South Africa
And The Jood Hotel in Dubai, UAE.
Courses to be covered:
Social Media Master class, International Diplomatic Protocol & Etiquette, Management Skills For EAs, PAs & Admin Professionals, Advanced Executive PA Masterclass, The Effective Leader Master class, Strategic Talent Management For HR Professionals, Project Management Proposal, Logistic and Supply Chain Fundamentals, Certificate in Public Relations, Ethical Marketing, Certificate in Negotiation Skills.
Contact us to get the full brochures on info@pgtrainingprogrammes.co.za.
خوراک آراساس دیدگاههای این صفحه خوراک آراساس تمامی دیدگاهها