از لحظهی ورود تماشاگر، بازیگر در میان صحنهی خاموش در حال طنابزدن است. با شروع نمایش و آمدن نور، شاهد صحنهای خالی هستیم که کف آن را موکت پوشانده است. معدود اکسسواری نظیر رگال لباس، جاروبرقی، کولهپشتی، قابلمهی روحی یکنفره، لپتاپ و غیره، کنار دیوارهای دو طرف صحنه چیده شدهاند و روی دیوار انتهای صحنه، پردهی نمایش برای پرژکتور قرار داده شده است. بازیگر از طنابزدن دست میکشد. سراغ پتو میرود، همچون یک جنازه آن را روی دست میگیرد و جلوی صحنه میآید و خطاب به تماشاگران یک تکگویی کلاسیک* را اجرا میکند. کمی بعد موبایلاش زنگ میخورد و اجرای این مونولوگ نیمه کاره میماند.
این شروع نمایش «کار هنرپیشه روی خود» است که سراغ روایت زندگی جوانی شیفتهی بازیگری رفته است. او برای بازیگرشدن از شهرستان به تهران آمده است و خود را وقف این کار کرده، اما نتیجهای نگرفته و به همین سبب دچار شرایط نامساعد مالی است و آتیهای نامعلوم دارد. مسئلهای که اثرْ دست روی آن گذاشته است با وجود آنکه چندان تازه به نظر نمیرسد، اما همچنان بحرانی است. مسئلهی استعدادهایی در فعالیت هنری که بهواسطهی فساد یا ضعفهای نظامِ تولید، زحماتشان نادیده گرفته میشود. الگوی رایج این روزها در پرداخت به این مسئله، معمولاً شامل سیاستِ «این هنرمندانِ قدرنادیده، محتاج حمایت ما هستند؛ ببینیمشان» است که خود این سیاست با برانگیختن حس ترحم به جای اندیشه و تبدیل جامعهی مخاطبین یک اثر هنری به جامعهی خیرینِ حاضر در یک رویدادِ انساندوستانه، هرچه بیشتر باعث نادیده گرفتهشدن و به حاشیه راندهشدن آثار هنریِ آنها میشوند. در این اثر اما همانطور که شروعاش به جای عجز و لابه دربارهی موقعیت اجتماعی و شرایط مصیبتبار زندگی شخصیت، با یک خطابهی کلاسیک طویل (آنهم بلافاصله پس از چند دقیقه طنابزدن) قدرت بیان او در بازیگری را به رخ میکشد، در ادامه هم باوجود اشارههایی که به نابسامانیهای زندگی او میشود، هرگز به دنبال جلب ترحم مخاطب نمیرود و در عوض سیاست «هنرشان را ببینیم، شاید ارزش دیدن داشته باشد» را پیشنهاد میکند.
دستاورد دیگرِ «کار هنرپیشه روی خود» پرداخت ظریف شخصیت و خلق جهان شخصی او روی صحنه است. تمام مدت نمایش -که در خلوت او و در خانه میگذرد- شاهد بازی نقشهای مختلف تاریخ سینما و ادبیات نمایشی برای خودش حین انجام کارهایش هستیم. قطعاتی که اجرا میکند، در همنشینی با یکدیگر یک کل منسجم را ارائه میدهند که روایتی مرکزی را بسط میدهد و با نمایش برونریزی افکار و عواطف شخص در قالب اجرای نقشهایی در وضعیت مشابه، جایگاه بازیگری در زندگی او را تشریح میکند.
* خطابهی مارک آنتونی مقابل جنازهی سزار از نمایشنامهی ژولیوس سزار شکسپیر
ارسال دیدگاه
دیدگاهها
GeorgeRex 21 ماه پیش ( ساعت 2 : 1)
Dearest in mind,
I would like to introduce myself for the first time. My name is Barrister David Gómez González, the personal lawyer to my late client.
He worked as a private businessman in the international field. In 2012, my client succumbed to an unfortunate car accident. My client was single and childless.
He left a fortune worth $24,500,000.00 Dollars in a bank in Spain. The bank sent me message that I have to introduce a beneficiary or the money in their bank will be confiscate. My purpose of contacting you is to make you the Next of Kin.
My late client left no will, I as his personal lawyer, was commissioned by the Spanish Bank to search for relatives to whom the money left behind could be paid by my deceased client. I have been looking for his relatives for the past 3 months continuously without success. Now I explain why I need your support, I have decided to make a citizen of the same country with my late client the Next of Kin.
I hereby ask you if you give me your consent to present you as the next of kin to my deceased client to the Spanish Bank as the beneficiary. I would like to point out that you will receive 45% of the share of this money, 45% then I would be entitled to, 10% percent will be donated to charitable organizations.
If you are interested, please contact me at my private contact details by Tel: 0034-604-284-281, Fax: 0034-911-881-353, Email: ddggabogados@mail.com
I am waiting for your answer
Best regards,
Lawyer: - David Gómez González
خوراک آراساس دیدگاههای این صفحه خوراک آراساس تمامی دیدگاهها