چنچی یک زمیندار صاحب قدرت است که برای بهدست آوردن قدرت بیشتر و حفظ آن از هیچ عمل ناپسندی دریغ نمیکند. پسرانش را میکُشد، به دخترش (بئاتریچه) تجاوز میکند، خانوادهاش را به قصری دور افتاده تبعید میکند، در مقابل دیگر قدرتهای زمانه از جمله کلیسا قد علم میکند و زمانی که خانوادهاش کمر به انتقام از او میبندند، جامعه و کلیسا آنها را محکوم میکند.
صحنهی نمایش به شکل تکسویه چیده شده است. بخش عمدهی صحنه از اشکال هندسی پُر میشود. چه در دکور که متشکل از مثلثهای متقارن و نامتقارن در سه بخش صحنهاند چه در خطوط میزانسنیک که فضای مابین مثلثها را با ایجاد مسیرهای تیز و زاویهدار میپوشانند. موسیقی و نورهای بیرمق و رنگ غالب قرمز، بدنِ بیسر، اصوات فاقد معنی و فریادها، اطوارهای پرطمطراق و بازنمایی نمادهای از پیش آشنا در مجاورت هم جمعاً فضایی را میسازند که القا کنندهی خشونت است. خشونت، قدرت، جاهطلبی و انتقام کلیدواژههای این متون نمایشی۱ هستند که رنگ و لعاب آن جلایی هم به اجرا داده است. نشانههای این کلیدواژهها که در ظواهر اجرا به خوبی هویداست از جمله مواردی هستند که ساختمان فرمال اثر را میسازند. در همین لایهی بیرونی چنین بهنظر میرسد که نظریات آرتو در باب تئاتر شقاوت/قساوت جامهی عمل به تن کرده است اما در حقیقتِ ماجرا آنچه اتفاق میافتد چیدمان نوعی سازوکار گول زننده است. با نگاهی دقیقتر به اجرا در کنار کلیدواژههایی که ذکرشان رفت درمیابیم که مایهی اصلی داستانهای جذاب و سرگرم کننده همینها هستند؛ از جمله داستانهای کارآگاهی، جنایی، فیلمهای هالیوودی، افسانههای کهن که عموماً آنها را تحت عنوان داستان های عامهپسند میشناسند. عامهپسندها خوش خوراک و ساده فهماند، با کش و قوسهای نابهنگام در لحظات اُفت داستان مخاطب خود را بیدار میکنند، عواطف انسانی را بهشکلی کمبوده به سمع و بصر مخاطب میرسانند تا قابل درک و هضم باشند و همذات پنداری را بهعنوان یک عنصر جذب کننده همواره به کار ببندند، بافتی که حاصل نوستالژی، خیال یا فانتزی است برای تزئینات خود حفظ میکنند و تمامی اینها بستهای را به مخاطب ارائه میدهد که کافی و ناکافی است. سرگرم میکند اما قول و قراری برای به اندیشه فرو بردن مخاطبش ندارد. مادامی که شاعرانگی یا خشونت ماهوی متون شلی و آرتو درک نشوند، آنچه باقی میماند نمونهای تقلیل یافته از این متون است که بحران زدایی شده و به ضد خود بدل گشته است. با فرض اینکه اجرا تنها رسالت خود را سرگرم کنندگی بداند باز هم به دلیل درونی نکردن قوانین عامهپسندها برای خود نصفه و نیمه راه را پیموده است.
درواقع آن چیزی که باعث میشود تا اثر به بطن متن یا جایی فراسوی آن سوق پیدا نکند، نامکشوف ماندن گرهگاههای متن در پس لفاظیهایش است و عدم توجه به حقیقت زبانی آن، در بهترین حالت اجرایی چشمآزار و گوشخراش به نمایش میگذارد.
۱- خاندان چنچی نوشتهی پرسی شلی و نسخهای دیگر با همین نام نوشتهی آنتونن آرتو
ارسال دیدگاه
خوراک آراساس دیدگاههای این صفحه خوراک آراساس تمامی دیدگاهها