سه سرباز در لانچر پنج میمیرند؛ سیاوش تابان که خودکشی میکند و بویراحمدی و حداد که کشته میشوند. سربازی به نام کمالی به اتهام قتل بازداشت میشود. ترفیع گرفتنِ سروان شایگان در گروی حل کردن این پرونده است؛ در نتیجه از تکتک سربازان بازجویی میکند تا حقیقت را بفهمد.
«لانچر پنج» بسیار به دیالوگ متکی است و از این طریق فضاسازی میکند. روایت به شکل بازجویی و رودررویی چند دقیقهای شایگان با هر سرباز به طور جداگانه است بنابراین، متن بسیار بر روی تاثیری که کلماتش ایجاد میکنند حساب میکند. به تبع این هدف، بازیها عنصر مهم دیگر لانچر پنج میشود. تکتک بازیگران بر چگونه گفتن دیالوگها، استفاده از سکوت و زبان بدن نهایت دقت را دارند و سبب میشوند که ارتباط هر کدام برروی صحنه با سروان شایگان برای مخاطب بسیار جذاب باشد.
اما نمایش در گرفتن واکنش مثبت از سوی تماشاگر حریص میشود و به تدریج الگویی میسازد که بیننده ناخودآگاه به داخل آن میافتد. نمایش با جملاتی کلی مثل «نظم نظامو به هم میزنی یقهتو میگیرن» و «+تو کشتی؟ -کیو؟ +خودتو. –از وقتی اومدم خدمت.» اعتماد مخاطب را به دست میآورد، ضمن اینکه همزمان سیستمی برمبنای دیالوگهای کمیک سریعا خندهآور میچیند مانند «+به روح آقام نمیدونم(اشارهی «تیغنورد» به تسبیح که یادگر پدرش است و در دست شایگان است). –پاره کنم روح آقاتو؟» و «اولین مرخصی دست یه زنو میگیری میری شمال عکس میگیری برام میاری». نمایش به تدریج راهی به تماشاگر نشان میدهد تا اگر لحنی خاص از سمت شایگان یا سربازها دید بخندد و اگر جملهای کلی شنید تایید کند. سپس اجرا همانند الگویی سینوسی بیننده را به سمت فشاری هدایت میکند که در طول بازجوییِ عبدی و کمالی به وجود میآید. کنشها خشن و فیزیکی میشود و حرکت پرصدای پنکهی سقفی و نورپردازی به کمک میآیند تا شوکی بسازند. در آخر، نمایش برای ملایم کردن حال مخاطب به کمدی و جملات کلی برمیگردد. همه چیز به گونهای پیش میرود که تماشاگر دیگر فقط تماشاگر نباشد، بلکه به تاییدکننده/مصرفکنندهای منفعل تغییر هویت دهد.
بنابراین، «لانچرپنج» به دنبال گرفتن واکنشهای سریع و صددرصدی از تماشاگران است، و اتفاقا در این زمینه نیز موفق است. مخاطب هم خوشحال است که نمایش «نبض او را در دست گرفته است». مسالهی اصلی اما این است که در چنین هدفی که مطابق با یک فرمول ساخته شده است و اجرا میشود دیگر مهم نیست موضوع نمایش تجاوز و قتل در سربازخانه است یا دردسرهای خانوادگی یا یک کمدی بزنبکوب، مهم این است که نمایش بر تماشاگر مسلط باشد؛ آن زمان که باید بخنداند حتما بخنداند و آن زمان که قرار است بدن او را منقبض و شوکه کند حتما بتواند. نتیجه میشود تماشاگرانی که همچون تماشاگران شوهای تلویزیونی قراردادی میشوند و با کلیدواژههایی میخندند و گریه میکنند و نچنچ میکنند. زمانی متوجه میشویم چیزی درست نیست که برای مثال در پرفشارترین دقایق نمایشنامه که شایگان از کمالی اعتراف میگیرد و فضا بسیار ناراحتکننده است، تماشاگر با دیالوگ شایگان که در تحقیر گفتهی کمالی میگوید«تو اونجا بودی؟ همه (باهم) اونجا بودین؟» یا «من گزارش ایشون رو خوب مینویسم، چون دلم میخواد» بزند زیر خنده، درست مثل زمانی که در شوها مجری برنامه بعد از شوخی با مهمان خود سوالی بسیار عمیق میپرسد و مهمان جوابی جدی میدهد اما تعدادی از تماشاگران که از سرعت تعویض قرارداد پیشین باخبر نشدهاند به جای همدلی کردن هنوز میخندند. تماشاگر حق دارد هر واکنشی که دوست دارد داشته باشد، مادامی که اجرا از واکنش او سوءاستفاده نکند و آن را بهواسطهی فرمولی به نفع خود هدایت نکند.
مرور نمایش «لانچر پنج»؛ کارگردان: مسعود صرامی، پویا سعیدی
تسلط بر مخاطب به شیوهی هالیوودی نویسنده: مهسا شیدانی

رای منتقد: 1.5
ارسال دیدگاه
دیدگاهها
Davidrok 19 ماه پیش ( ساعت 8 : 58)
سلام ، این پیغام از طرف سایت کُشِن براتون ارسال شده و قصد داریم یک ابزار حرفه ای در حوزه دیجیتال مارکتینگ بهتون معرفی کنیم.
کُشِن یه انیمیشن 60 ثانیه ای که خدمت یا کالای شما رو برای مشتری توصیف میکنه ، ویژگی ها و مزیتش رو نام میبره ، نحوه ی استفاده رو توضیح میده و ازش دعوت میکنه تا مشتری برند شما بشه.
قیمت هر کُشِن بین 100 الی 400 هزار تومانه که البته در جشنواره تابستانه یعنی تا 10 مرداد تا 50 درصد تخفیف بگیری.
تیم حرفه ای کُشِن از طراحی سناریو انیمیشن تا گویندگی و طراحی گرافیکی رو به عهده داره.
برای دیدن ویدئو معرفی کُشِن و نمونه کارهامون به لینک زیر در اینستاگرام مراجعه کن :
https://www.instagram.com/instamotion.ir
و یا از روشهای زیر با ما در ارتباط باش.
www.cotion.ir
09100909938 (تلگرام و واتساپ)
02188891145
خوراک آراساس دیدگاههای این صفحه خوراک آراساس تمامی دیدگاهها