چهارمین اجرا در عصر تجربهی سالن مستقل تهران مختص به اجرای لورم ایپسوم است. نیمی از سالن که با پردهی سیاه جدا شده است در اختیار این اجرا قرار دارد. در یک- سوم چپ سالن اجراگری قرار دارد که عملش کلام محور است. به این معنی که در تمام طول اجرا پشت میکروفن است و جملاتی درهم و برهم را بهکار میبرد. برخی از این جملات خاطرات شخصی اجراگر هستند و برخی دیگر بازیهای آوایی هستند که در تعامل با اجراگر دیگر انجام میگیرند. این اجراگر عمدتاً از جریان سیال ذهن استفاده میکند و با نیمه کاره رها کردن خاطرات ذهن مخاطب را درگیر حدس و گمان میکند. شیرین زبانی و صداقت نهفته در کلام این اجراگر موجب میشود تا بزرگترین نقطه قوت اجرا و دیدنیترین بخش آن باشد.
در یک- سوم میانی سالن اجراگرِ حرکت محور قرار دارد. او بدون اینکه از کلمات استفاده کند از ابتدا تا انتهای اجرا حرکت میکند. مدل حرکتی او مسیر مشخصی ندارد، گاهی تند گاهی کند است. گاهی در ارتفاع کم گاهی در حین پرش است. اینطور بهنظر میرسد که عامل حرکت برای او واکنش بدنی به آواها بهخصوص کلام اجراگر اول است. حرکات فاقد معناست و خط اتصال متقن و واضحی با دو طرف دیگر اجرا برقرار نمیکند. از همینرو در بعضی لحظات صرفاً به نقطهای پرتحرک در میان اجرا تبدیل میشود.
یک- سوم راست صحنه هم در اختیار اجراگر دیگری است که مسئولیت پخش موزیک را دارد. تمام مدت پشت لپتاپ است و متناسب یا حتی بیتناسب با فضای شکل گرفته از سمت اجراگر اول، موزیکهایی را پخش میکند یا با تک کلماتی که در میکروفن ادا میکند با او همراه میشود.
هر سه بخشی که توضیح آن رفت میتوانند بهطور جداگانه اجراهایی مستقل باشند، فارغ از کامل یا ناقص بودن. آنچه اینها را زیر یک سقف قرار میدهد دو عامل زمان و مکان است. هر سه بخش موظفاند در طول ۴۰ دقیقه به عمل بپردازند و پس از آن در هر لحظهای از عمل که باشند باید روند را قطع کنند. از اینرو شروع و پایان اجرا یکسان اتفاق میافتد. عامل مهم بعدی که به نوعی هستی اجرا وابسته به آن است مکان است. درواقع مکان، جهانی ماهوی و ناخواسته از سوی اجرا، برایش میسازد که توجیهگر تمامیت آن است. اجرا خود را به لورم ایپسوم (چیزی شبیه به چِک پرینت) نزدیک میداند. لورم ایپسومها در بیمعناترین حالت هم که باشند به محض عینیت یافتن و در معرض تماشا قرار گرفتن واجد معنا میشوند و از اینجا به بعد دو مسیر پیشرو دارند: یا مفهوماند یا نامفهوم. ساز و کار اجرا مسیری را پیش میگیرد که مواد اولیه (کلام، حرکت، صوت) را در فضای بستهای قرار داده است و یقین دارد که خروجیای برایش خواهد داشت؛ ساز و کاری شبیه به بریکلاژ. نوعی سواستفاده از ساختار گشتالتی ذهن مخاطب به این امید که خودش از ربط و بسط مواد اولیه معنایی برون متنی استخراج خواهد کرد، غافل از اینکه این مواد (در این اجرا همان سه بخش) چیزی بیشتر از یک خودبودگی۱ صرف احتیاج دارند و علاوه بر اسکلتبندی درونی برای هر یک با شبکهای درونی هم باید به یکدیگر متصل باشند.
۱- Do it yourself
اصطلاحی که به موازات بریکلاژ بهکار میبرند.
ارسال دیدگاه
خوراک آراساس دیدگاههای این صفحه خوراک آراساس تمامی دیدگاهها