سه اجراگر، یک دختر و دو پسر، متنِ اجرا را در دست دارند، روی صندلیشان نشستهاند و قرار است سیاههای از شخصیت دختر را برایمان بازگو کنند.
متن طوری نوشته شده که خود دختر تقریباً بیستدرصد آن را به زبان میآورد و باقی متن را از زبان دو پسر میشنویم. دختر اجازهی حرف زدن ندارد و لحظاتی که جرأت میکند تا بخشی از اتفاقات بازگو شده را اصلاح کند، پسرها بدون توجه به او حرفهایشان را ادامه میدهند.
«من» قصد دارد از لایههای زیرین شخصیت دختری حرف بزند، که به نظر میرسد همیشه کسی کنارش بوده که جایش صحبت کند، تصمیم بگیرد و در تعیین کردن مسیر زندگیاش نقش کلیدی داشته باشد. مسیری که در نهایت منجر به شکلگیری هویتی ناپیدا و منزوی شده است. رشد دختر در یک سیستم سرکوبگر/تکصدا/اقتدارگر باعث شده تا نتواند صدایی منحصر به خودش پیدا کند. به نظر میرسد او همیشه مجبور به اطاعت و گرفتن تأیید از بالادستی (خانواده/ پدر) بوده و حتا اگر مسیری به اختیار انتخاب میکرده، ورود به آن باز هم بدون تأیید دیگریِ قدرتمند، ممکن نبوده است.
«من»، هدا زاهدی، کارگردان را روی صحنه احضار میکند تا به تماشاگران بگوید زیستاش در جامعهای که همگی در آن حضور داریم چه ویژگیهایی در شخصیت او نهادینه کرده است. هویت متصل به دیگری، تعریف خود از زبان دیگری، ناتوانی اصلاح اشتباهات دیگری در مورد خود، ریشه در یک معضل تاریخی دارد. هویت تکهتکهشدهای که همواره مستقیم و غیرمستقیم در اختیار یک دیگریِ بزرگ قرار داشته که به دلیل احساس متمایز بودن در نتیجهی تأیید گرفتن از منبع قدرت، هیچگاه شک به آن را، به خود راه نمیدهد. تلاش برای ورود به میدانهای ساخته شده توسط بالادستی منجر به تحقیر خود و از بین رفتن اعتمادبهنفس میشود. اینکه با نگاهی به آینهی دیگری متوجه میشویم هیچچیز برای ارائه و عرضه نداریم، از سوی منبع قدرت پس زده میشویم و برای بقا چارهای جز تأییدگرفتن نیست. پس سکوت و پذیرش راهحل درستی به نظر میرسد تا اجازهی ورود به میدان قدرت را داشته باشیم.
«من» در برابر این دیگری بزرگ قدرتمند سکوت میکند. همراهش تا انتهای اجرا با قدمهای سست و صدای لرزان پیش میرود و در نهایت چیزی که باقی میماند هویتی چندپاره میان یک صدای واحد سرکوبگر در دو تن جداگانه است. «من» خروش نمیکند، فضایی برای طغیان در نظر نمیگیرد، ناامیدانه و سربهزیر میپذیرد که جایگاهی برای ابراز خودش ندارد.
هدا زاهدی در بیان خودش به عنوان کسی که مقهور و مغلوب این نظام تکصدایی شده، جسارت به خرج داده امّا هنوز شجاعت زیر سؤال بردن آن را به دست نیاورده است. اجرا در هیچ لحظهای دست به قلقلک یا ایستادن قدرت را نمیدهد و این مسألهای است که «من» را پذیرای وضع موجود جلوه میدهد.
مرور اجرای «من»؛ به کارگردانی «هدا زاهدی» در فستیوال «به صیغه اول شخص مفرد»
تکهتکه نویسنده: حسین نیرومند

رای منتقد: 2
ارسال دیدگاه
خوراک آراساس دیدگاههای این صفحه خوراک آراساس تمامی دیدگاهها