دختر جوان این نمایش یک قربانی تجاوز در جنگهای نژادی بوسنی و صربستان است. ارمغان جنگ برای او فرزندی است که تمایلی برای نگه داشتنش ندارد. در این بین، در طول مدت اقامتش در یک آسایشگاه، روانکاوی سعی در امیدوار کردن وی به زندگی و سوق دادنش برای نگهداری از بچه دارد. این خط اصلی روایت است که خرده روایات دیگری از زندگی شخصی شخصیتها و وقایع جنگی به آن شاخ و برگ میدهند.
فضای مستطیل شکل سالن به مستطیلهایی در ابعاد دیگر تقسیم شده که این تقسیم به کمک دکور صورت گرفته است. لتهایی بهصورت دو طبقه به رنگ مشکی که انتهای صحنه را از کف جدا کرده است، مسیرهای مستطیلی دیگر که به کمک پارچهای سفید و چیدن سنگ و پرتقال روی زمین ایجاد میشود و مستطیل پردهی پروژکشن که بهنظر میرسد تصاویر آن نمایانگر واقعیت متنی است که مخاطب مابهازایش را روی صحنه میبیند. مابقی مستطیلهای اجرا به شکلی انتزاعی به مثابه مسیرهایی حضور مییابند که از جمله مهم ترین عناصر این اجرا هستند چراکه سازنده و در عینحال تخریبگرند. در واقع سعی اجرا بر آن است تا خطوطی در کنار یکدیگر بنشینند و ماحصل آنها یک مسیر نهایی و مستقیم به ایدهی مرکزی باشد؛ اتفاقی که نمیافتد. از همان شروع اجرا که بازیگر نقش روانکاو تماشاگران را زیرنظر دارد و بعدتر در حین شروع به دیالوگگویی از تلاشش برای در سطح مخاطب قرار گرفتن، میتوان حدس زد که بناست تعاملی با مخاطبان صورت بگیرد اما این موضوع مسکوت میماند تا قریب به آخر اجرا که تعاملی نصفه و نیمه شکل میگیرد و فراموش میشود بدون اینکه به نتیجهی خاصی منتهی شود. در بخش عمدهای از نمایش، روی بازیگران به سمت تماشاگران است و جایگاه قرارگیریشان هم متفاوت است بدون اینکه ارتباط چشمی باهم داشته باشند.
این مسیر جدید بناست تا دنیای متفاوت دو پرسوناژ را یادآور شود اما با عدم مقدمه چینی مناسب درک این تناسب را دشوار میکند و بعضاً بیمنطق مینماید. ادامهی این رابطهی الکن مجدداً بین تماشاگر و اجراست؛ به این شکل که تماشاگر با وجود منفعل بودن بر اجرا سوار است اما اجرا افسار گسیخته در حال ساختن دنیایی است که بیارتباط با فضای مخاطبش است. انتخاب قدم گذاشتن در مسیر پیوند خرده روایتها برای نجات یکنواختی روایت اصلی به قیمت کند شدن ریتم تمام میشود.
ریتمی که از فرط کندی به سکون میرسد. وضعیت بهگونهای میشود که میتوان از دیدن نمایش دست کشید و تنها به آن گوش سپرد چون قابل حدس است که اتفاقی در روند نمایش نخواهد افتاد. مسیری نهایی که مابقی را قطع میکند تا بیشتر به چشم بیاید تأکید بر زنانگی و احیای حقوق زنان با تمرکز بر تحقیر مردانگی است. غایت اجرا همین تأکید بر زنانگی است اما پیمودن مسیر برعکس یعنی پنجه کشیدن بر جنس مخالف با بغض و کینه شاید حرف حساب مدنظر اجرا را هم بیاهمیت جلوه دهد. در نهایت کلاف مسیرهایی که سر پیدا و انتهای ناپیدا دارند جایگاه اجرا را به مراتب متزلزل میسازد و ماحصلی جز کسالت به بار نمیآورد.
مرور اجرای «میدان نبرد، پیکر زن»؛ کارگردان: الهام یوسفی
مسیرهای بیاتنها نویسنده: بهنام دارابی

رای منتقد: 1
ارسال دیدگاه
دیدگاهها
kamosarkissia 20 ماه پیش ( ساعت 10 : 58)
Новый проект, только начало
SOFTMONEY
Хорошая подготовка проекта, дизайн и стабильный план
Маркетинг
Получаем 150% за 10 дней начисления каждый 24 часа по 15%
Минималка всего от 100р, но зависит от платежки
Минималка для вывода всего от 1 р
Реф. программа – 10-2%
Вывод инстант,
регистрация проекте https://vk.cc/9thf94
integre.ir 20 ماه پیش ( ساعت 6 : 47)
integre.ir Hey an amazingdonation
Decent click on the connection underneath to mitigate
https://drive.google.com/file/d/1Joe5AUWa88zZ9AyUVXsbmnbPIEIGTnqs/preview
خوراک آراساس دیدگاههای این صفحه خوراک آراساس تمامی دیدگاهها