نمایش با صحنهای شامل یک دیوار در انتها و یک حجمِ مکعب مستطیلِ کشیده شده در عرض در میانه صحنه آغاز میشود. روی دیوار یک در تعبیه شده که حول دو محور باز و بسته میشود تا درک ما از مکان که در هر صحنه بخش مختلفی از یک ویلاست را شکل دهد و مکعب اکسسوار نشستن و دراز کشیدن (مبل و تخت و...) در صحنه های مختلف را مهیا میکند. با این چیدمان نمایش سراغ روایت قصه جمعی از دوستان قدیمی که پیش از مهاجرت یک نفرشان به یک دورهمی آمدهاند، رفته است. در خلال معاشرت های ایشان، خلوتهایی هم از هر یک به نمایش در میآید که در آن شاهد رازها و دغدغه های هرکدام هستیم. در اواسط قصه به واسطه بروز یک فاجعه شرایط به کلی تغییر میکند و سرخوشیهایشان به فضای متشنج و غمبار بدل میشود...
همین اشاره گذرا به خط داستانی اثر یادآور آثار بسیاری در دهه اخیر سینمای ایران است که شاید "درام ایرانیِ پسا درباره الی" عنوان مناسبی برای آن باشد. کارگردان هم در روایت این قصه همان رویکرد رئالیستی را در هدایت بازیگران و طراحی میزانسنها برگزیده است که نسبت روشنی با خط داستانی برقرار میکند اما وقتی این دو جزء اجرا را در نسبت با دیگر اجزای اثر بررسی میکنیم، با گسست مواجهیم. طراحی صحنهی قراردادی و کمینهگرا که تفاوت آن با اجرای قبلی از این اثر هم در حد استفاده از یک چارچوب با دو محور به جای چند چاروب برای نمایش درهاست، چنان فاقد تناسب با میزانسنها است که بیشتر به یک نسخه بازبینی بدون دکور و اکسسوار میماند تا صحنه طراحی شده برای اجرا. صدای نویسنده نمایشنامه اثر که چند بار در طول اجرا در سالن پخش میشود، گاهی با خواندن توضیح صحنه و دیالوگها فاصلهگذاری میکند که در تناقض با فضای قصه و بازیها قرار میگیرد اما این تناقض همینجا رها میشود و با اجرا وارد تعامل نمیشود. گاهی هم با مونولوگی خودِ پدیده تئاتر و اجرا را فرا میخواند که آن هم بدون برقراری نسبت با اجرای جاری بر صحنه رها میشود. تنها در پایانبندی نمایش که نویسنده با یک رویداد غیرمنطقی تصمیم میگیرد پایان خوشی به اثر بدهد این حضور او میتوانست در نسبت با قصه تعریف بشود که آن رویداد هم با تمهید کارگردان در ساخت فضای وهمآلود در آن صحنه، واجد منطق میشود و عملا حضور نویسنده را زاید میکند.
این چنین پروانه الجزایری حسنلو به واسطه مشابهتهایی که در موقعیت نمایشی، دیالوگها و میزانسنهایش با آثار سینمایی نظیر درباره الی، سعادت آباد، قاعده تصادف و... دارد؛ خواسته یا ناخواسته خود را در موقعیت قیاس با آنها قرار داده است و در فقدان طراحی متناسب با روایت برای عناصر تئاتری اثر، در ترجمه ایدهاش به مدیوم تئاتر ناکام مانده است.
مرور نمایش «پروانه الجزایری»؛ کارگردان: سعید حسنلو
هرکس به آن دست بزند دستش همان رنگی میشود! نویسنده: طهماسب مهدوی

رای منتقد: 0.5
ارسال دیدگاه
دیدگاهها
RobertMus 23 ماه پیش ( ساعت 1 : 47)
Ciao! integre.ir
We make available
Sending your commercial offer through the feedback form which can be found on the sites in the Communication section. Contact form are filled in by our application and the captcha is solved. The superiority of this method is that messages sent through feedback forms are whitelisted. This technique increases the probability that your message will be read. Mailing is done in the same way as you received this message.
Your business proposition will be seen by millions of site administrators and those who have access to the sites!
The cost of sending 1 million messages is $ 49 instead of $ 99. (you can select any country or country domain)
All USA - (10 million messages sent) - $399 instead of $699
All Europe (7 million messages sent)- $ 299 instead of $599
All sites in the world (25 million messages sent) - $499 instead of $999
There is a possibility of FREE TEST MAILING.
Discounts are valid until May 31.
Feedback and warranty!
Delivery report!
In the process of sending messages we don't break the rules GDRP.
This message is automatically generated to use our contacts for communication.
Contact us.
Telegram - @FeedbackFormEU
Skype – FeedbackForm2019
Email - FeedbackForm@make-success.com
WhatsApp - +44 7598 509161
http://bit.ly/2W7TfxW
Thanks for reading.
خوراک آراساس دیدگاههای این صفحه خوراک آراساس تمامی دیدگاهها