بُرشهایی از تجربهی زیستهی چند جوان، پیش و پس از مهاجرت، موضوع نمایش است. تجربهی مهاجرتِ خودشان و یا یار و نزدیکانشان. آنها که مهاجرت کردند. آنها که مهاجرت نکردند. آنها که رفتند. آنها که ماندند. آنها که برگشتند.
در دو سمت صحنه تعدادی از تماشاگران بر روی چهارپایهها نشستهاند. تعدادی از آنها نقش افرادی را ایفا میکنند که قصد مهاجرت به آمریکا را دارند و برای طی مراحل بوروکراسی مهاجرت، از آنها مصاحبه میشود. بنا بر اطلاعات از پیش مندرج بر روی کارتِ نقششان پاسخهایی میدهند؛ کارتی که پیش از شروع اجرا دریافت کردهاند و طراحی آن مانند پاسپورت است. تَنهای تماشاگرانِ حاضر در صحنه قرار است نشانی باشد از نَشت موضوع اجرا در دو سوی مرز صحنه و همهگیری مهاجرت چه در دنیای مخاطبان و چه شخصیتهای نمایش.
اجرا به طبقاتی بودن دغدغهی خود واقف و نسبت به آن صادق است. موضوع نمایش و شخصیتهای آن برآمده از طبقهی متوسط هستند، همچون تماشاگران اجرا. این باعث میشود اجرایی متمایز با نمایشهای پرشمار این روزها باشد که دغدغه اقلیت و حاشیه دارند. در این راستا اجرا به درستی درنگی است بر معنای مهاجرت، و نه علت آن. تجربهی مهاجرت هم در جامعه مبدا و هم مقصد روایت میشود. گذر از مرزهای جغرافیایی و تاریخی، به سادگی با بیان تاریخ و موقعیت جغرافیایی توسط یکی از بازیگران شکل میگیرد. نمایش بیش از هر چیز روایتی است از اینکه چگونه مسیر مهاجرت، تقویمِ گسستن و بوروکراسی مرزی، زندگی شخصیتها را درگیر فرایند «موقتبودگی» میکند. چه در این سوی مرز و چه آنسو، از برنامهی شغلی گرفته تا روابط عاطفی، همه چیز موقت و کوتاهمدت میشود و شمار زیادی انتخابها کنار گذاشته میشود تا این بوروکراسی گسست (خارج شدن و وارد شدن) با هزینهی کمتری انجام شود. اینکه چگونه وقتی هنوز نرفتهاند، ولی از تجربههایی در مبدأ کناره گرفتهاند؛ یا هنوز در مقصد پذیرفته و حل نشدهاند ولی مبدأ نیز دیگر در دسترسشان نیست: غیاب مضاف.
با اینکه ورود و خروج شخصیتها و گذار بین صحنههایی در جغرافیا و زمانهای مختلف، ساده و روان پیش میرود، ولی انگیزهها و دغدغههای شخصیتها و در نتیجه خود شخصیتها به کمال پرداخت نشدهاند گویی مشکل این است که اجرا به جای اینکه در پی خلق جهانها و انسانها باشد؛ آنها را به درون یک لابراتوار و در معرض پرتوهای مهاجرت قرار داده است تا نشان دهد که مهاجرت چه بر سرشان میآورد. این رویکرد باعث میشود منفک از موضوع مهاجرت، شخصیتها فاقد تعریف، ابعاد و تجارب بیوگرافیک دیگری باشند.
خود مسئله مهاجرت، خشونت و هزینههایش هم در اجرا به مناسکی احساساتگرایانه تقلیل یافته است. جنس بازیها، لحن بیان، موسیقی، ویدئوهایی که از دستگاه پروجکشن نمایش داده میشوند، لحن صدای راوی تصاویر و حتی پارچههای سفید مشبک که از سقف آویزان هستند، اجرا را بهسوی سانتیمانتالیسم سوق میدهند. احساساتگراییای که جای لکنتِ تَنها و عواطف را گرفته است، لکنت پس از ۸۸، لکنت سالهای خشونت و حقیقت.
مرور اجرای «پرواز عمود کبوتر دریایی دودی بر فراز آبهای سرد و معتدل اقیانوس اطلس»؛ کارگردان: سیما شیبانی
غیابِ مضاعف نویسنده: میثاق نعمت گرگانی

رای منتقد: 1
ارسال دیدگاه
خوراک آراساس دیدگاههای این صفحه خوراک آراساس تمامی دیدگاهها