مرد به سبب سکوت مادرش، سالها پیش در موقعیتی بحرانی، دچار تروماست. او اکنون یک پیک موتوری است که به واسطهی شغلش، در راه به زنی برمیخورد با همان سکوت رازآلود. قصهی برخوردش با زن را به محل کارش «پیتزا جهان» میآورد تا همکارانش بتوانند دریافتهایشان را با او در میان بگذارند. اما در نهایت فعلیت خود او نیز به سکوت میانجامد.
صحنه فضای کوچک و جمعوجوری از ساختمان پیتزا جهان را نشانمان میدهد. بازنمایی رئالیستی از یک ساختمانِ کهنه که آدمها مدام در آن در رفت و آمدند. «پیتزا جهان» اجرایی بلاتکلیف است. نمایش سنگ اولش را خامدستانه میگذارد و به همین سبب طول میکشد تا مخاطب آن مواجههی اولیه را فراموش کند و با اجرا همراه شود. در شروع نمایش، نریشنِ صدای ذهنی مرد پخش میشود و بدن و صورتش همراه با آن باید واکنش نشان دهد. این واکنشهای اغراق شده اطواری از واکنش هستند. این اطوار برخاسته از فرم اجرایی نیست و رفته رفته به واسطهی حضور دیگر بازیگران اجرا به سمت نوعی از سادگی میرود و سپس در انتها با همان نریشن تمام میشود. میتوان گفت اجرای «پیتزا جهان» بین اطوار و سادگی تا انتها در رفت و آمد است. به همین سبب در ذهن مخاطب، لحظات اجرا به لحاظ کیفی از یکدیگر جدا میشوند و نمیتوان اجرا را به مثابه یک «کل» بررسی کرد.
«پیتزا جهان» اجرایی روایتگر است. همهی عناصر نمایش در خدمت قصهگویی است. این نمایش را میتوان به راحتی از منظر تئوریهای جامعهشناسی تاویل و تفسیر کرد. چند پیکموتوری که در خیابانهای شهر ـ شریانهای حیات شهری ـ مدام در رفت و آمد هستند و هر کدام با هر سفر قصهای را با خود به محل کار میآورند. خرده پیرنگهایی که در خدمت پیرنگ اصلی نمایش هستند: چرا باید دم فرو بست؟ نمایش به وضوح میخواهد «مستقیم» به ما چیزی دربارهی این سکوت بگوید. سکوت به مثابه فعلی روانشناختی. برای آن دست از مخاطبانی که میخواهند «چیزی» بشنوند، این نمایش اجرایی مفرح اما میانه دارد. و برای آن دست از مخاطبانی که میخواهند «تئاتر» ببینند و از شیوه و ظرافتهای اجرا لذت ببرند، «پیتزا جهان» میتواند پرگو و ملالآور باشد. شخصیتی که به دنبال فهم سکوت است، تقلا میکند تا گوشی برای شنیدن قصهاش بیابد، اما روایتاش را دیگر راویان ـ پیکموتوریهای دیگر ـ مثله میکنند و یک درگیری فیزیکیِ مختصر در انتهای نمایش، برای او و مخاطبان «نتیجهگیری» به همراه میآورد. نتیجهای که پاسخ به چرایی سکوت است. بنابراین «پیتزا جهان» مسئلهای که طرح میکند را خود جواب میدهد. پاسخ او منتج به انفعال مخاطب میشود. این مخاطب میتواند به اندازهی همان راویان ـ پیکموتوریهای رونده در شریانهای شهر ـ گوشاش از قصه اشباع باشد، اما همانطور که شخصیت اول نمایش تنها در جستجوی یک شنونده است، اجرا نیز شنونده میخواهد.
مرور نمایش«پیتزا جهان»؛ کارگردان: فرید فرمانبرداری
داستان یک روایت مثله شده در تکههای پیتزا نویسنده: زهره مولوی

رای منتقد: 1.5
ارسال دیدگاه
خوراک آراساس دیدگاههای این صفحه خوراک آراساس تمامی دیدگاهها