در «ریورس» به کارگردانی علی چاقوچی که اجرای محدود دوشبهای در عمارت روبرو داشت، میتوان ردِ یک خوانشِ فراگیر را از مفهوم مونولوگ دید: حدیث نفس. مونولوگی که در آن بازیگر(ان) رو به تماشاگران میایستند و شروع به حرفزدن میکنند. خاطرهنگاری صِرف، گریز زدن به کودکی، پرگویی دربارهی لحظههایی از زندگی و... همهی چیزی است که مونولوگهایی از این دست برای عرضه دارند. اما این حفظ کردنِ متنِ نمایشنامه توسط بازیگر و بازگو کردن آن روی صحنهی تئاتر چرا دیگر تمهیدی موثر نیست و میتواند یک اجرا فلج کند.
روی صحنهی «ریورس»، یک تردمیل است و یک وان حمام. زن و مردی رو به دیوار، پسر و دختری حدوداً ۳-۴ ساله رو به تماشاگران ایستادهاند و نورِ آبی، کلِ این فضا را روشن کرده است. تماشاگران که نشستند، بچهها شروع به حرفزدن میکنند و صرفاً محضِ بیانِ بامزهشان و حرفهایی که دربارهی خدا میزنند، ميتوانند سرگرمکننده باشند. اینجا فقط چند دقیقهی ابتدایی کار است و از این لحظه به بعد، هیچ عنصر ارتباطبرانگیزی در «ریورس» وجود ندارد. چون بعد از رفتنِ دختر و پسرِ کوچک، زن و مرد از دیوار رو برمیگردانند و شروع میکنند به حرفزدن. آنها تمامِ ۴۵ دقیقهی اجرا را حرف میزنند. اما همین به حداقلرساندنِ هرگونه کنشِ غیرکلامی و بیانِ بیوقفهی مونولوگهایی بیکنش، اجرای «ریورس» را به اجرایی ملالآور تبدیل کرده است که دربارهی هیچ چیز نیست و به هیچ وضعیتی اشاره نمیکند.
آیا بهصِرف حدیث نفس بودن منولوگ یا حتی منولوگهای درونی باید ارتباط با مخاطب قطع شود؟ هیچ انگاشته شود؟ در این نمایش هرچه اجرا پیش میرود «مخاطبت» بیاهمیتتر میشود. مخاطب محوتر میشود. حضور مخاطب بههیچ انگاشته میشود. مونولوگی که میتواند در مواجهه با مخاطب با استفاده از عامل برونافکنی ناخواسته، بازی اجراگران و یا امکانهای برآمده از میزانسن، او را به بخشی از خودِ اجرا تبدیل کند و مسئلهی اجراگر را به تمام مخاطبان سرایت دهد، با پرحرفیْ تماشاگر را از خود میراند. انگار پردهای سیاه و ضخیم بین اجراگر و مخاطب فروافتاده. گوشِ تماشاگر بعد از نهایتاً ۱۰ دقیقه حرفزدنِ بازیگر جز الگوی تکراریِ یک آوا را نمیشنود. حال آنکه ممکن است متن دربارهی مسائل مهمی هم حرف بزند – که نمیزند.
اجرای «ریورس» حتی میخواهد روی وضعیتِ پرحرفی تمرکز کند، نه آنقدر که مثلا بگوییم اسراف در پرحرفی تا آنجا پیش میرود که اصلا «گفتن» را از ریخت بیاندازد یا ما را متوجه بیهودگی حرفزدن در روابط انسانی کند، نه در پرحرفیهایش ایدهای –دربارهی رابطه زناشویی، کودکی، مردانگی یا هر آنچه اجرا به آن تظاهر میکند- مطرح میکند. آنچه «ریورس» از مونولوگ ارائه میدهد، نه تنها چیزی جز پرگویی نیست، بلکه در همان پرگویی هم به ایدهای، فکری یا حداقل مسئلهی جالب توجهی اشاره نمیکند. «ریورس» چه میکند؟ «ریورس» فقط حرف میزند. بلاه بلاه بلاه.
مرور اجرای «ریورس»، کارگردان: علی چاقوچی
حرف، حرف، حرف نویسنده: قاسم نجاری

رای منتقد: 0
ارسال دیدگاه
خوراک آراساس دیدگاههای این صفحه خوراک آراساس تمامی دیدگاهها