مادر سالها پیش به سرزمینهای شمالی مهاجرت کرده و حالا مرده است. دختر به اتاق هتلی در بندر انزلی پا گذاشته که مادر روزهای پیش از مرگ را در آن گذرانده. مرگِ مادر برای دختر ابهامات زیادی دارد و حالا دختر است و سایهی غمِ بزرگی که بر سر او افتاده و اتاقی که مادر در آن نیست. این موقعیتِ ابتداییِ اجرای «سرزمینهای شمالی» است. روایتی سرد از مرگ که در تماشاخانهی انتظامی روی صحنه میرود.
اتاقِ هتل، صحنهی «سرزمینهای شمالی» است که پردههای سفید نازک آن را به چهار قسمت تقسیم میکنند. از تخت و چمدان تا لباسها و کفِ اتاق، همه طیفی از رنگهای آبی و خاکستریاند. این رنگهای سرد در ارتباط مستقیماند با رویکردی که اجرا در قبالِ روایت مرگ اتخاذ کرده است؛ نمایشِ فقدانی که مرگ یک عزیز برای بازماندگانش میآورد. به همین دلیل اجرا با استفاده از رنگهای سرد در طراحی صحنه، صحنههای گفتگوی نسبتاً طولانی و پرهیز از صحنههای شلوغ سعی میکند فضایی برای نشاندادنِ وضعیت ذهنی دختر پس از مرگ مادر بسازد. ذهنی که خاطراتِ پراکندهی مادر را در کنار هم قرار میدهد و لحظههای گمشده را تخیل میکند تا بتواند با فقدانِ مادر کنار بیاید.
«سرزمینهای شمالی» برای همراه کردن تماشاگرش با خود و کشاندنش به یک جغرافیای شمالی و سپس رساندنش به وضعیتِ ذهنی دخترِ سوگوار یک مانع بزرگ دارد: تماشاخانهی انتظامی تمامِ توهمِ صحنه را به هم میریزد. فضای خالی و بلااستفادهی دو طرفِ صحنه و حجم زیاد تجهیزاتِ نور و کابلکشیها مدام چشم را از صحنهی ظریفِ «سرزمینهای شمالی» دور میکند. این مسئله وقتی اهمیت پیدا میکند که اجرا، برای نشاندادن وضعیتِ فقدانِ مادر، شیوهی معمولِ احساساتیکردنِ تماشاگر و استفاده از تمهیدات ملودراماتیک را پیش نمیگیرد. بلکه سعی میکند به آرامی تکههای گمشدهی روایتِ مادر را کنار هم بگذارد و از شلوغبازی دوری کند. اجرا که هم از لحاظِ حرکات بازیگران و هم در ریتمِ درونیاش کُندی عامدانهای دارد، نمیتواند تماشاگر را در وضعیتِ ذهنی دختر نگه دارد. صحنهای که باید برای انتقالِ لحظههای تعیینکنندهاش –مثل روبرو شدن با شبحِ مادر و احضار مردانِ زندگی مادر – باید تماشاگر را در نزدیکترین فاصله به اجرا نگه میداشت، هر لحظه تماشاگر را از خود دورتر میکند. «سرزمینهای شمالی» بدون این ارتباطش با تماشاگر، اثری تخت و یکنواخت است که حتی اگر تماشاگر را پس نزند، میتواند در بخش زیادی از اجرا حوصلهی او را سر ببرد و کابلها و فضای خالی دورِ صحنه را از روایتِ فقدان مادر برجستهتر کند.
مرور اجرای «سرزمینهای شمالی»؛ کارگردان: شیما عرب
مرگ؛ از دور نویسنده: قاسم نجاری

رای منتقد: 2
ارسال دیدگاه
خوراک آراساس دیدگاههای این صفحه خوراک آراساس تمامی دیدگاهها