سیزیف قهرمانیست در میان قهرمانان اساطیر یونان که به لطف نوشتههای کامو در باب پوچی۱ به یکی از مشهورترین آنان بدل شده است. «سیزیف» با پاراگرافی از کامو در پشت بروشورش آغاز میشود که در آن نامی از سیزیف برده نشده است و کامو از بازیگری و به تصویر کشیده شدنِ پوچی در آن میگوید. در بخش دیگری از بروشور، اجرا به ویوین لی(بازیگر خالق اسکارلت اوهارا در «بر باد رفته») تقدیم شده است که «کسی چون او چنین نیک و مدید پوچی را به تصویر نکشیده است». نور میآید: صحنه شامل یک دکور سراسریست که یک خانه را بازنمایی میکند و با بازیهایی که در ادامه نمایش، شخصیتها با اتاق فرمان میکنند؛ متوجه ماهیت آن میشویم که خود یک صحنه تئاتر است. روی این صحنه تئاتر شاهد یک بازنمایی اکسپرسیونیستی از مواجهه یک بازیگر با زایش و میراندن نقش که به تعبیر کامو تجربه نیک و مدیدی از پوچیست؛ هستیم. این بازیگر با ارجاعاتی چون تمرین نقش بلانش دوبوا۲، افسردگی، سقط جنین و شوک درمانی همان ویوین لی است. شخصیت دیگر نمایش، با توجه به صحنهای که بازیگر از انتخاب شدنش توسط او میگوید و اساسا نسبت تبعیتکنندگی که در طول اجرا با او برقرار میکند، گویی خودِ تئاتر است که در کالبد انسانی تجسم یافته و چون همان خدایانیست که سیزیف را به چنین رنجی محکوم کرده بودند.
برجستهترین ویژگی این اثر، حضور پررنگ تئاتریکالیته در طراحی اجزای آن است. صحنه، لباس، گریم و نور قابهایی «تئاتری» خلق میکنند و بازیگران با بیانهای «تئاتری» و ژستها و اطواری «تئاتری» در آن به اجرا میپردازند. این کیفیت از یک سو به معرفی شخصیتها میپردازد که یکیشان خودِ تئاتر است و دیگری بازیگری که زیر سیطره آن محبوس شده است و در سوی دیگر موفق به خلق جهانی شده است که مخاطب را در معرض تجربهای مشابه آنچه بر «بازیگر» میگذرد؛ قرار میدهد. «سیزیف» با پرداخت دقیق جزئیات اجزای مختلف خود از کلیه ظرفیتهای یک اثر نمایشی برای پیشبرد روایت خود نیز بهره برده است: میزانسنها چنان در تناسب با طراحی صحنه پرداخت شدهاند که حذف هیچ بخشی از دکور بدون آسیب زدن به حرکت بازیگران ممکن نیست – با استفاده از طراحی نور (در صحنهای که نور تماشاگران داده میشود) یک قرارداد تئاتری، رفتار تماشاگران را به بخشی از میزانسن اجرا بدل میکند و... . بازی در این اثر هم با توجه به همان ویژگی تاکید بر تئاتریکالیته چالش بزرگی برای بازیگران نمایش است. تمیز دادن بازیگریِ «تئاتری» از بازیگریِ «تصنعی» در چنین آثاری میتواند کار دشواری باشد که در یک سوی اثر اسماعیل گرجی به خوبی از پس آن برآمده است اما در سوی دیگر مهدخت مولایی در لحظاتی از اجرا(به طور خاص صحنههایی که بیرون از نقشهایش سعی دارد خود را از سیطره شخصیت دیگر برهاند) در این خصوص ناکام مانده است.
نمایش سیزیف یک تئاتر سرگرمکننده استاندارد متعلق به امروز است، چیزی شبیه به آن چه در سینما با آثار نولان تجربه میکنیم. با وام گرفتن این نام و نقل قول از کامو، مفاهیمی از فلسفه را فرامیخواند اما اینها تنها چاشنیهایی برای جذابتر کردن روایت هستند و تلاشی برای تعمق یا مواجههای نو با آنها ندارد.
۱- در مقاله «افسانه سیزیف» - جایی که نخستین بار واژه ابزورد استفاده شده است.
۲- نقش مشهور دیگری که با آن ویوین لی را در فیلم اتوبوسی به نام هوس به خاطر میآوریم.
ارسال دیدگاه
خوراک آراساس دیدگاههای این صفحه خوراک آراساس تمامی دیدگاهها