تگ: توراندخت
- مرور اجرای «توراندخت»؛ کارگردان: میراندا لاکرولد
- قربانیان وحدت
- میثاق نعمت گرگانی
کنسرت-نمایش «توراندخت» با الهام از اپرای «توراندخت» پوچینی و «هفت پیکر» نظامی با همکاری کشورهای ایران و هلند و به کارگردانی میراندا لاکرولد و آهنگسازی آفتاب درویشی در برج آزادی تهران به روی صحنه رفت. اجرایی که با محوریت داستانی کهن که ریشهای هند و ایرانی دارد و بارها در آثار بزرگان ادبیات غرب و شرق نمود یافته، در پی آن است که عشق را پهنه و عاملی معرفی کند که موجد وحدت در جهان سرشار از زبانها، اقوام و رنگهای متکثر است.
موسیقی اثر توسط ارکستر نیلپر و به رهبری نوید گوهری اجرا میشود و آوازها به دو زبان فارسی و ایتالیایی نوشته شده است. گذر و درهمآمیختن زبانها به میانجی لهجهها و گویشهای مختلف فارسی و خواندن به سبک اپرای ایتالیایی و همچنین ترکیبی از سازهای غربی و شرقی شکل میگیرد. بر روی پردهی عظیم انتهای صحنه، دایرهای بزرگ و مستطیل عمودی طویلی هستند (آسمان و زمین) که تصاویر ویدئویی درونشان پخش میشود. از هفت رنگ گنبد گیتی گرفته تا طرحهایی همچون مینیاتورهای ایرانی، از نقوش فرش ایرانی گرفته تا عناصری از فرهنگ چینی. بر کف صحنه و در قاب مثلثی [بخش اصلی حضور اجراگران] نیز ویدئوها به نمایش درمیآیند و در سمت دیگر متن انگلیسی ترانهها و کلام شخصیتها بر روی زمین نمایش داده میشود. گویی اجرا در پی ایجاد وحدتی بین تکنولوژی مدرن و متن ادبی کهن در نمایش خود نیز است.
محور اصلی اجرا در ارتباط و تعامل/تقابل شخصیتها، موسیقی و تصاویر است. بهویژه سه شخصیتی که در ابتدا از میان تماشاگران به درون صحنه میروند و همچون الهگان عشق، در تمام طول اجرا، در میانهی رنگها و زبانهای متفاوت میکوشند تا دو شخصیت اصلی اجرا را هم به آگاهی از عشقشان برسانند و هم زمینهی وصالشان را مهیا سازند. جدا از آواز، بدنها و فیگورهای این سه شخصیت و واکنش تنانهشان نسبت به ویدئوها، موسیقی و دو شخصیت دیگر، بخش کلیدی از پویایی فضای صحنه و پیشبرد داستان را ممکن میکند. اما فضای اجرا که جایگاه اصلی وحدت یافتن سه محور اصلی اجرا است – موسیقی، نمایش و تصاویر ویدئویی- خود مانع شکلگیری آن میشود. وسعت زیاد صحنه، چه عمق صحنه و چه عرض آن، موجب میشود که علیرغم حضور تعداد زیاد اجراگران و نوازندگان، هم بخش زیادی از صحنه لخت و بدون کارکرد بماند و هم فاصلهی بسیار زیاد مرکز ثقل اجرا با تماشاگران، از میزان تاثیرگذاری جزئیات ژستها و حالات بدنی کاسته و در نهایت وزن موسیقیایی اجرا بر وجه تئاتری آن سنگینیکند. محدود کردن مجموعهی ایستاییها و حرکات اجراگران به سطوح هندسیای که ویدئوها تعیین میبخشند نیز عامل دیگری است که سویهی تئاتریکال اجرا را کمرنگ میکند و در قیاس با رنگها و لحنهای متعددی که موسیقی خلق میکند، وجه تئاتری اجرا از میانهی اجرا دچار تکرار میشود. تکراری که نه ناشی از توان اجراگران، بلکه زاییدهی استراتژی وحدت است. وحدتی که حضور تنانهی اجراگران و نوازندگان را قربانی صحنهی بزرگ و نمایش تصاویر و ویدئوهای بسیط خود میکند.