«ما همه آدمهایی یکسانیم که تجربههایی یکسان داریم. ما در تنهاییهامان با یکدیگر متفاوتیم.» این جمله را جایی در اواخر نمایش از زبان یکی از دو اجراگرِ نمایش میشنویم. ما در طول نمایش در حال دیدن یک مونولوگ برای دو اجراگر بودیم. عموما اجراگر اول میگفت و اجراگر دوم تکرار میکرد. تکرار، مهمترین عامل نمایش است؛ تکرارِ جملاتی در روایت، تکرار جملات یک نفر توسط نفر دیگر. ولی جزییاتی در نمایش وجود دارند که هیچوقت تکرار نمیشوند، مثل اشاره به سمعک، مثل مورد تجاوز قرار گرفتن. این جزییات رازهایی از زندگی اجراگران این نمایشاند. در نتیجه، تکرار، واحدی را برای مخاطب میسازد تا در آن بهتر بتواند به رازها، و به جزییاتی که در زندگی روزمره گم میشوند، توجه کند.
نمایش به شدت بر حضور مخاطب تکیه میکند. توضیحِ مفهوم دیگری، که برای اجراگر به معنای افرادی است که او نمیشناسد و آن افراد هم اجراگر را نمیشناسند، اما انتخاب میکنند که شنبه هجدهم اسفند، ساعت هشت و نیم شب به عمارت روبرو بیایند و تماشاگر تحرک محسوس باشند، یکی از مهمترین موضوعات این نمایش است. دیگری در این مفهوم، به من، او، و ما نزدیک میشود. دیگری در این مفهوم میتواند در تجربیات اجراگران سهیم شود و «ضمیر ما»یی را بسازد که بسیار در نمایش از آن صحبت میشود.
مشکلی که وجود دارد اما، تمایل برای تاکید بیش از حدِ این حضور بر مخاطب است. جملاتی از قبیل «ما الان داریم جلوی دیگران حرف میزنیم»، «همه چیز از قبل تمرین شده»، «ما الان توی پلتفرم عمارت روبروییم.» و جملاتی از این دست که مشخصا در حضور مخاطب در فضا و همراهی با اجراگران موثر هستند، ممکن است در لحظاتی به عامل جدا شدن مخاطب از فضا نیز تبدیل شوند. درواقع این تکرارها، ماهیت خطرناکی دارند؛ همانطور که در فضاسازی موثرند، میتوانند به ضد خود بدل شوند و مخاطب را از فضای ساخته شده توسط اجرا جدا کنند.
تکۀ پایانی نمایش، تاثیرگذارترین و در عین حال جداافتادهترین بخش نمایش است. عریان شدن، همان چیزی است که اجراگران در طول نمایش با کلمات خود میکنند. آنها با بیانِ مَگوهای زندگی خود، تماما در پیش چشم «دیگری» عریان میشوند. درنتیجه، وقتی با تصویر پایانی روبرو میشویم، حس میکنیم که اجراگر تلاش میکند تا این موضوع را به مخاطب تفهیم کند. مخاطب البته با این تصویر به شدت تحتتاثیر قرار میگیرد اما شدت این تاثیر، متفاوت با شیوهی اتخاذ شده برای تاثیرگذاری در طول نمایش است. درواقع، شدت تاثیر این بخش آنچنان زیاد است که کلیت اجرا را تحتالشعاع قرار میدهد و مخاطب ممکن است فکر کند که وقتی چند دقیقهی پایانی میتواند تاثیر و فهم تمام نمایش را با شدت بیشتری درخود داشته باشد، اصلا چرا لازم است که او تمام حرفهای اجراگران پیش از آن را گوش کند و حضور آنها را ببیند.
«ما همه آدمهایی یکسانیم که تجربههایی یکسان داریم. ما در تنهاییهامان با یکدیگر متفاوتیم». «تحرک محسوس» دیگران/مخاطب را در «ضمیر ما» سهیم میکند و فارغ از مشکلاتی که دارد، اجرایی دیدنی است. ما همه آدمهایی یکسانیم. ما همه تجربیاتی یکسان داریم. ما در تنهاییهامان با یکدیگر متفاوتیم. تنهایی ما، حامل رازهای ماست، رازهای ما، ما را خواهد ساخت.
مرور نمایش «تحرک محسوس»، تجربهای از گلاره ریحانی، بیتا خارستانی
من، اون، دیگری، ما؛ ضمیرِ «ما» نویسنده: مهسا شیدانی

رای منتقد: 2.5
ارسال دیدگاه
خوراک آراساس دیدگاههای این صفحه خوراک آراساس تمامی دیدگاهها