در آغاز، نویسنده به صحنه میآید و با جملاتی اهمیت شکسپیر را توضیح میدهد: «همهی آدمهایی که زندگی کردهاند، در شکسپیر موجودند.»، «فکر کردن به شکسپیر، به یاد آوردنِ جمیع انسانهاست». (نمیتوان این گزاره را دربارهی آیسخلوس یا مولیر یا هر اجرای دیگری گفت؟) پس از این توضیح، نمایشنامهی هملت بهصورت کلاژ و به ترتیب روند وقوع حوادث در نمایشنامهی اصلی اجرا میشود. کلاژها از طریق افکت تشویق و صدای نویسنده، که از آغاز تا پایان نمایش در صحنه راه میرود، واگویه میگوید و گاه خطاب به تماشاگر صحبت میکند، از یکدیگر جدا میشوند. با پایان یافتن نمایش درِ سالن باز میشود. نویسنده اعلام میکند که بازی ادامه خواهد داشت، اما هر که میخواهد میتواند اجرا را ترک کند. اجرا وارد لوپ شده، و افرادی که سالن را ترک میکنند، پول بلیت را پس میگیرند.
از یک طرف، نمایش تلاش میکند تا میان «کلاسیک بودن» و «کلاسیک نبودن» در رفت و آمد باشد. در کلاژی میبینیم که بازیگران با حرکات اغراقشده و صدایی رسا درحال بازنمایی اجرایی کلاسیک هستند و در دیگری با زبان محاوره و استفاده از دوربین و آهنگ راک به کلاسیک نبودن تاکید میشود. این تغییرات معنای زیادی نمییابند چرا که زمان هر کلاژ چنان کوتاه است که نه این دوگانه در آن نمود پیدا خواهد کرد و نه جزییات. آنچه به یاد مخاطب میماند تنها افکت تشویق و تعظیم بازیگران است. از طرف دیگر بازیگران مدام با «بازیگربودن» و «بازیگر نبودنِ» خود روبهرو میشوند. لحظهای هملت و کلادیوس و گرترود اند و لحظهای بازیگر و مفسر نمایشنامهی هملت. اما گویی بازیگران میان جهان کلاسیک و غیرکلاسیک و خودِ واقعیشان سردرگماند. در این حالت افکت تشویق موثرترین عنصرِ این نمایش میشود؛ در اجرایی که همانندِ جلسهای از کلاس تحلیل نمایشنامه است، در حال دیدن کنفرانسی دربارۀ هملت هستیم و با دانشجویانی طرفیم که کلاس را دوست ندارند، اما مشتاقاند با دانستههای خود دربارهی هملت متحیرمان کنند، و انتظار دارند تا برای دانایی تشویق شوند.
هدف دیگر این نمایش بازی با مولفههای اجراییِ خود است. وجود نام نویسنده در پوستر نمایش و حضور او در صحنه، در نمایشی که بهتمامی از دیالوگها شکسپیر استفاده میکند و امکان ترک سالن برای مخاطب وقتی نمایش در لوپ میافتد نمونههای از این بازی است. با اینحال، کاراکتر نویسنده امکان نمییابد تا با هویت قلابی خود شوخی کند. پیشنهاد ترک سالن هم که بهعنوان امکانی اجرایی مطرح است برای اکثر مخاطبان نه بازی و تمهید، بلکه راه رهایی از این مکان آشفته است.
این اجرا بیشتر یک تجربه و تمرین است. تلاش این گروه نیز برای تجربه کردن و احترام به مخاطبانی که سالن را ترک میکنند ستودنی است، اما مخاطب برای ستودن ویژگیهای انسانی عوامل اجرایی به تئاتر نمیآید و همینکه احساس کند آنچه میبیند چیزی بیش از تکرار نیست، اگر بتواند، سالن را ترک میکند.
مرور نمایش «و آن خود یکی از آنهاست»؛ کارگردان: علی خوارزمی
LIVE FOR THE APPLAUSE نویسنده: مهسا شیدانی

رای منتقد: 0
ارسال دیدگاه
خوراک آراساس دیدگاههای این صفحه خوراک آراساس تمامی دیدگاهها