«همهی آدمها به نوعی در نمایشنامههای شکسپیر وجود دارند. شکسپیر بهطور چشمگیری قابلیت بازتولید دارد. سیاهی شخصیتهای شکسپیری سیاهی آدمهاست.» اینها جملاتی هستند (تقریباً نزدیک به جملاتی هستند) که بیوقفه در طول اجرا تکرار میشوند و در واقع شاکلهی اصلی اجرا هم از دل همین جملات برآمده است. اجرا انگشت اشارهی خود را به سمت شکسپیر و بهطور اخص هملت گرفته است. بهنظر میرسد قصد دارد تا نقدی بر تعدد و گوناگونی اجراهای منتشر شده از هملت در سراسر دنیا وارد آورد. این نقد بناست تا نگاهی اجمالی و تمثیلی به هرآنچه بر سر هملت وشکسپیر آمده است داشته باشد. از همین رو انواع و اقسام شکلهایی که میتوان هملت را اجرا کرد (به اندازهی ظرف اجرا) بر صحنه نشان میدهند. گاهی این شکلها ارجاعی به اجراهای معروفی از هملت در جاهای دیگر دنیا دارد و بیشتر اوقات هم خلاقیتی درون گروهی است. اثر نمیخواهد شکلی به اشکال اجرایی هملت بیفزاید؛ با اینحال از خلال نقدها هم چیز جدیدی را در اختیار مخاطبش نمیگذارد، بیشتر قصد معرفی خودش را دارد. مواردی در اجرا وجود دارند که صرفاً مواداولیه ساخت این اجرا هستند و چیدمان آنها بهگونهایست که نوک پیکان را به سمت کشف اثر از معجزهی شکسپیر معطوف میکند. در چنین اجرایی تئاتر قصد دارد چیزی از درون تئاتر را بشکافد و دوباره به هم متصل کند تا از خلال این فرآیند مخاطب را متوجه نه تئاتر که فرآیندهایش کند و البته به آن پیشینیها نقد داشته باشد. ورای اینکه با این ایده چهقدر موافق باشیم اما وقتی با چنین ایدهای مواجهایم بیش از هر چیز دیگری نسبت به شیوهی اجرایی شدنش حساس میشویم. اینکه چهقدر همین اجرا نسبتش را با نکتهای که نقدش میکند معلوم میکند: چگونگی به روی صحنه آوردن شکسپیر.
در یک بازهی زمانی کوتاه پیشگفتاری ایدهی مرکزی اثر برصحنه خوانده میشد. تعدادی نابازیگر به نوبت در صحنه حاضر میشدند و بخشهایی از نمایشنامهی هملت را به زبان میآورند و آن بخش با صدای تشویقی که از بلندگوهای سالن پخش میشد به اتمام میرسید. استفاده از نابازیگران ما را بر خودِ اجرا وسویهی انتقادیش متمرکز میکند اما بیشتر به گیجی منجر میشود. صحنه از هر تزئیناتی خالی بود و تنها با خطوطی سفیدرنگ به چندضلعیهایی تقسیم شده بود که همگام با مفهوم اجرا مبنی بر کلاژ هملتها پیش میرفت. همهچیز به سمت تشتت پیش میرود. تشتت ایدهها بدون وجود یک عامل اجرایی منسجمکننده. حتی قرار دادن اجرا در ظرفی بزرگتر؛ تاکید بر این موضوع که پیش از اینهم میتوانستید سالن را ترک کنید یا پس دادن پول تماشاگران در حین خروج از سالن.
انتخاب این فرم که در ظاهر نوآور بهنظر میرسد اما به علت عدم وجود یک مکانیسم اجرایی که پرگویی را کنترل کند خود یکی از شکسپیرهای به صحنهآمده است و در نهایت مخاطب را به سازو کاری آگاه نمیکند. مازادی ندارد و صرفاً یک ایده در بارهی ایدهی برگزار کردن شکسپیر باقی میماند.
مرور اجرای «و این خود یکی از آنهاست»؛ کارگردان: علی خوارزمی
قلقلک دادن شکسپیِر! نویسنده: بهنام دارابی

رای منتقد: 0
ارسال دیدگاه
خوراک آراساس دیدگاههای این صفحه خوراک آراساس تمامی دیدگاهها