پلتفرم عمارت روبرو با یک نور عمومی روشن شده است و صحنهی یک سویه برای اجرا انتخاب شده است. تنها اجراگر نمایش با فاصلهی چند قدمی از تنها اکسسوار نمایش -یک صندلی چوبی- ایستاده است و کمی بعد از استقرار تماشاگران شروع به صحبت میکند. بازیگر در مقام راوی شروع به توصیف یک خانه میکند. چند دقیقه بعد، همان سالنِ خالی که با یک نور عمومی روشن شده است، با توصیفات راوی به یک خانه تبدیل شده. وصف دقیق جزئیات با اشاره به گوشه و کنار سالن نه تنها یک خانه را در ذهن مخاطب شکل میدهد که آن را در پلتفرم عمارت هم مستقر میکند. در ادامه، راوی/بازیگر از بازگویی آن چه میبیند، فراتر میرود و به بازگویی درباره اعمال خود نیز میپردازد و به راوی/نقش بدل میشود. نقش فردی در همسایگی خانه مذکور که از پنجره آن را دید میزند.
نخستین چیزی که در مواجهه با اثر جلب توجه میکند، قدرت روایت در به کارگیری تخیل مخاطب است. اجرای بیچیزِ «وضعیت شماره دو» کلیهی ابزار و امکانات تئاتری را حذف کرده تا روایت، تنها عنصر باقیمانده برای پیگیری مخاطب باقی بماند و جای خالی دیگر عناصر نمایشی را خیال مخاطب پر کند. خودِ این روایت نیز با پیروی از شیوهای که بارت «ادبیات شیئیه» مینامد، با توصیف مکان و اشیا شکل میگیرد و خود را از عناصر کلاسیک قصهگویی تهی کرده است. در «وضعیت شمارهی دو» خانه و اشیاء درونش همچون شخصیتهای اصلی نمایشنامههای کلاسیک «حضور» یافتهاند و روایت را شکل میدهند چنان که به بیان بارت هنر نویسنده آن است که شیء را موجودبودن ببخشد و چیزی بودن را از آن سلب کند. حتی ورود انسانها به روایتِ «وضعیت شمارهی دو» نیز برای خلق شخصیت نیست و افراد و اعمالشان صرفا به عنوان چیزهای موجود در مکان بدون هیچ گونه اولویتی توصیف شدهاند. حتی در برخورد راوی با خودش هم این روند قطع نمیشود و کماکان روایت با اشخاص فاصله حداکثری خود را حفظ میکند.
اواخر نمایش، راوی/نقش وارد خانه همسایه میشود، تلاشهایی برای دست به کنش زدن دارد تا رویهای که حاکم بر خانه مشاهده کرده را تغییر دهد اما نمیتواند تاثیری بر آن بگذارد. پس از وقفهای کوتاه اجراگر مقابل تماشاگران مینشیند و با توصیفِ سالن نمایش و جزئیات ورود و استقرار تماشاگران، از باز شدن در سالن تا گرفتن نور تماشاگران را روایت میکند و در مقام بازیگر/راوی اجرا را به پایان میرساند. این بازگویی از آن چه بازیگر تماشا کرده بود در همنشینی با آن چه نقش تماشا کرده بود تناظری شکل میدهد که مضمون اثر را میسازد و در نقطه تلاقی این دو وضعیت یعنی خود اجراگر قابل مشاهده است که پیشتر شکست هر گونه تلاشش برای ایجاد تغییر در آن چه «پیش رویش» قرار دارد را دیدیم.
مرور نمایش «وضعیت شمارهی دو»؛ اجرای مهسا اکبری؛ طراح و کارگردان: رامین اکبری
راوی سوم شخص حاضر نویسنده: طهماسب مهدوی

رای منتقد: 2
ارسال دیدگاه
خوراک آراساس دیدگاههای این صفحه خوراک آراساس تمامی دیدگاهها