آینههایی بلند، صحنه را احاطه و فضای اجرا را از محیط پلتفرم عمارت روبرو منتزع کردهاند. کف صحنه را صفحاتی مربعی پوشاندهاند که شبکهای از دایرههای نورانی درونشان هر از گاهی به رنگ سبز، آبی و یا قرمز درمیآیند. تماشاگران در گروههای ۷-۸ نفره به مدت بیست دقیقه وارد این فضا میشوند و مشغول تماشای یکدیگر، انعکاس چندین و چندبارهی خود و دیگران در آینهها، سقف سالن و رنگی شدن صفحات زیر پایشان و البته تصاویر و ویدئوهایی میشوند که در کانال تلگرام گوشی برایشان فرستاده میشود. ویدئوها، موسیقیها و تصاویری که تداعیکنندهی نوستالژیهای کودکیاند: از تیتراژ آنشرلی و تصویر شامپو پاوه گرفته تا موسیقی انیمیشن فوتبالیستها و کلاه قرمزی.
مخاطب در کنار بدنهای چند تماشاگر دیگر و البته در میان بازتاب بینهایت بدنهای درون آینهها، در پی تفسیر و جستجوی معنایی بین محتویاتی است که در تلفن همراهش برایش ارسال میشود – محتوایی که اکثراً برشهایی از رسانههای جمعی است (تلویزیون و روزنامه) – و یافتن منطق احتمالی روشن شدن صفحات رنگی زیر پایش و نسبت این دو با فضا و دیگرانی است که در آن قرار گرفتهاند. نگاهها مدام در فضای کوچک اجرا یا در بیکران آینهها تلاقی میکنند و به مرور سکوت ابتدایی افراد جمع میشکند و جملاتی کوتاه دربارهی مشابه بودن یا نبودن فایلهای دریافتیشان رد و بدل میشود.
به تدریج که جزئیات عناصر (محتواهای ارسالی یا رنگ صفحات روی زمین) راه چندانی به تفسیر نمیدهند، جستجوی معانی به ساحتی کلیتر سوق مییابد. ارتباط ساختاریتر بین عناصر: بین رسانه (خود تلفن همراه و ویدئوهایی که در آن ارسال میشود)، تکنولوژی (صفحات الکترونیکی کف زمین و تلفن همراه)، واقعیت و بازتاب آن (آینه) و البته بدنها و زبانهای خود تماشاگران حاضر در این فضا.
تماشای صفحه نخست روزنامه یا تیتراژ برنامهای تلویزیونی از دریچه صفحهی گوشی تلفن همراه، مخاطب را نه در موقعیت مصرف رسانه، بلکه مصرفِ مصرف رسانه قرار میدهد. گویا نقش اصلی ما بهعنوان مصرفکننده مصرف کردن خود فرایند مصرف است. فرستندهی ناشناس هر فایل را دستکم سه بار برای هر تماشاگر ارسال میکند. مخاطب فایلها را باز نمیکند، بلکه در موقعیت باز کردن فایلها قرار میگیرد. در موقعیت تکرار باز کردن فایلها. نشانهها چنان به صورت تصادفی و بدون دلیل آشکاری میآیند و میروند که در مواجهه با اجرای «ویترین»، همچون هر پرفورمنس دیگری، تفسیر خود معناست و معنا خود تفسیر. با مشاهدهی ویدیوی که روز بعد، از تجربهی حضور و مشارکتمان در اجرا و فضا در تلگرام برایمان ارسال میشود، متوجه میشویم که نه صرفاً تفسیرگر تکنولوژی و رسانه، بل موضوع رسانه بودهایم. این مواجهه و تفسیر/مصرفی که در رابطهیمان با رسانه شکل میگیرد، در نهایت این پرسش را برایمان ایجاد میکند که آیا چنین نسبتی بین تماشاگر و خود ماهیت هنر اجرایی نیز رخ داده است؟ ما مخاطب تئاتریم یا مصرفکنندهی آن؟
مرور اجرای «ویترین»؛ کارگردان: طاها سرایی
شبکه نویسنده: میثاق نعمت گرگانی


رای منتقد: 0
ارسال دیدگاه
خوراک آراساس دیدگاههای این صفحه خوراک آراساس تمامی دیدگاهها