صحنه یک سویه، با حداقل اکسسوار شمایی از یک خانه فقیرنشین را میسازد و نمایش، قصه خواهر و برادر فقیری که در این خانه زندگی میکنند را بازنمایی میکند. خواهر از فقر ناچار به روسپیگری است و برادر از این که معشوقهاش ترکش کرده، مجنون شده است. با پیشرفت نمایش از خلال دیالوگهای بین ایشان گذشته آنها آشکار میشود. این خانه متعلق به «سرهنگ» بوه است و مادر و پدرشان در این خانه کارگری میکردهاند. سرهنگ خانه را ترک کرده و رفته است. پدر و مادرشان هم مردهاند و...
موقعیت اولیه نمایش ایستاست و پیرنگ پیشرفت خطی ندارد. اطلاعاتی هم که از خرده پیرنگها ارائه میشود، پارههایی بیتناسب هستند و نقطه اتکایی برای همراه کردن مخاطب با روایت ندارند. از این رو سطح اول روایت خودبسنده نیست و تنها با فرض سطح دوم –هر چیز نماد چیز دیگری است- امکان خوانش اثر فراهم میشود. در این سطح که پیش از ورود به سالن با یادداشت کارگردان در بروشور هم آغاز شده است، قرار است تصویری نمادین ارائه شود از جامعهای که در آن زیست میکنیم.
استراتژی اتخاذ شده، شیوهای پر بسامد در تئاتر ایران است. در این شیوه کارکرد نمادپردازی به صِرفِ دور زدن سانسور فروکاسته میشود. اینجا نمادها تلاشی برای مدلسازی از یک وضعیت خاص جهت استخراج الگوهای کلی حاکم بر جهان ندارند و دلالتهایی کاملا موردی دارند که امکان خوانشهای متفاوت از اثر را سلب میکنند. فرمول پرتکرار در این شیوه شامل یک خانه (نماد کشور)، تن فروشی یا اعتیاد یکی از اعضا خانواده (نماد افول ارزشهای فرهنگی و اجتماعی)، معشوقهای که خانه را ترک کرده (نماد امید و باروری از دست رفته)، بزرگتر دیکتاتوری که خانه را ترک کرده و... «زیرزمین» کاملا منطبق بر همین فرمول روایت خود را ساخته است.
این فرم آکنده از کلیشه در مضمون هم چندان غیرقابل پیشبینی عمل نمیکند. تحلیل اثر از وضعیت «هیچ چیز در این خانه سر جای خودش نیست» به این میرسد که نبود «سرهنگ» باعث شده «قصاب سر کوچه» همهکاره این خانواده شود و خانواده نیاز به «آقا بالاسر» دارد.
در صحنهای، پسر مجنون خانواده توهم بازگشت سرهنگ را میگیرد و شروع به آب و جارو کردن خانه میکند تا وقتی سرهنگ رسید با التماس از او، اجازه ماندن و خدمت کردن به او را بگیرد. این همان نسبت مولف است با وضعیت اجتماعی که به تصویر کشیده: «زیرزمین» تلاشیست سادهلوحانه و مرتجع که برای برگرداندن امید از دست رفتهاش به جستوجوی یک «پدر» تازه برخاسته حتی اگر همان شخصی باشد که امید و آرزوهایش (معشوقه) را ربوده باشد.
مرور اجرای «زیرزمین»؛ کارگردان: ظفر سهرابینیا
تئاتر امثال و حکم نویسنده: طهماسب مهدوی

رای منتقد: 0.5
ارسال دیدگاه
خوراک آراساس دیدگاههای این صفحه خوراک آراساس تمامی دیدگاهها